معنی از آثار دیدنی تهران
حل جدول
موزه آبگینه
موزه فرش
از آثار دیدنی نهاوند
سراب گیان
از آثار دیدنی شیراز
حافظیه
بند امیر
از آثار دیدنی کرمان
جنگل قائم
از آثار دیدنی مشهد
غار کارده
از آثار دیدنی بندرانزلی
کاخ میان پشته
از آثار دیدنی بندرعباس
موزه آب
از موزههای دیدنی تهران
موزه دفاع مقدس
از آثار دیدنی تبریز
ایلگلی
ایل گلی
از آثار دیدنی کرمانشاه
سراب نیلوفر
سراب هشیلان
لغت نامه دهخدا
دیدنی. [دی دَ] (ص لیاقت) درخور دیدن. که لازم است دیدن آن. بسی درخور دیدن. (یادداشت مؤلف).قابل رؤیت. مرئی:... و چون مهلت برسید و وقت فراز آمد هر آینه دیدنی باشد. (کلیله و دمنه).
دیدنی شد همه نوری به ظلم درشکنید
چاشنی همه صافی به کدر بازدهید.
خاقانی.
رؤیت حق ببر معتزلی
دیدنی نیست ببین انکارش.
خاقانی.
مطلق از آنجا که پسندیدنی است
دید خدا را و خدا دیدنی است.
نظامی.
چنان بیند آن دیدنی را که هست
به دست آرد آن را که باید بدست.
نظامی.
|| (حامص) در تداول بجای دیدن به کار رود و به معنی ملاقات و زیارت و دیدار دوستان و کسان. (یادداشت مؤلف). بدیدنی رفتن.
معادل ابجد
1444